روزهای ابتدایی زندگی مشترک معمولا بسیار شاد و خوش سر میشوند و نشانه ای از هیچ گونه اختلافی بین زوجین مشاهده نمیشود. اما بعد از اینکه چند سالی از آن میگذرد، با بوجود آمدن هر مساله کوچکی، شروع به جر و بحث میکنند و برای روزها و حتی ماه ها با هم قهر کرده و حرف نمیزنند. گاهی حد اختلافات به آنجا میرسد که دیگر رسما به هم توجهی ندارند و بود و نبود همسرشان برای آنها تفاوتی ندارد.
از این شیوه رفتار با عنوان طلاق عاطفی یاد میشود. طلاقی که ما معمولا از آن میشنویم، به معنای جدا شدن کامل زن و مرد از یکدیگر است که با پایان زندگی مشترکشان همراه است و آنها را از دوران تءاهل به دوران تجرد وارد میکند. اما در طلاق عاطفی، اگرچه زن و مرد از لحاظ فیزیکی در کنار هم زندگی میکنند، اما هیچ احساس، عشق و محبتی میان آنها وجود ندارد و صرفا به خاطر یک سری دلایل، ترجیح میدهند به شکل کامل طلاق نگیرند.
این دلایل میتوانند متفاوت باشند؛ دوست داشتن فرزند، نگرانی از آبرو، وابستگی مالی یا ترس از واکنش خانواده میتوانند موجب شوند افراد علی رغم میلشان به زندگی کنار همسرشان در زیر یک سقف ادامه دهند، اما دیگر احساس همسرگونه به یکدیگر نداشته باشند.
طلاق عاطفی مانند طلاق قانونی، محصول چند روز یا هفته برای اجرایی شدن نیست، بلکه ثمره فرایندهای چند ساله است، در این فرایندها، زن و مرد به تدریج از یکدیگر فاصله میگیرند، درک درستی از حرفهای همدیگر ندارند و مهر و محبت میان آنها رفته رفته رنگ میبازد.
- علائم بحران
- کمرنگ شدن عشق
به طور معمول، نخستین چیزی که در طلاق عاطفی میان زن و شوهر از بین میرود، اعتماد و جاذبه آنها نسبت به همدیگر است. این شرایط باعث میشود هر کدام از آنها با انبوهی از نیازهای ارضا نشده در زندگی مشترکشان روبرو شوند و باری از غمگینی و ناامیدی آنها را فرا بگیرد. به طلاق عاطفی، طلاق پنهان یا مخفی هم اطلاق میشود، زیرا در برخی موارد زن و شوهر در محیطهای اجتماعی برای حفظ ظواهر روابط بسیار خوب و صمیمانه با هم دارند، اما هنگامی که به خانه خود بازمیگردند، حتی نمیتوانند یکدیگر را تحمل کنند. این رخدادها ممکن است ابتدا به صورت یک طرفه آغاز شود، اما به تدریج در طرف مقابل هم ایجاد میشود. به مرور عاطفه به همسر خود را از دست میدهند و دیگر اهمیتی به او نمیدهند. در حالی که هیچ رابطه دلپذیر و رضایت بخشی میان آنها وجود ندارد، زندگی زیر یک سقف بسیار دردناک است و تحمل مشکلات و ادامه زندگی بسیار دشوار میشود. درمواردی، چنین فرایندی سالها به طول انجامیده و بعد از آن منجر به طلاق قانونی شده است.
- صحبت نکردن
اوایل زندگی مشترک میان دختر و پسر سرشار از شادی و تفریح است، آنها با هم شوخی میکنند، درباره موارد مختلف گفت وگو میکنند و از این کارها لذت میبرند. اما هنگامی که این رفتارها کمرنگ میشود و دیگر مانند گذشته بحث و تبادل نظر نمیکنند، این نشانه ایست که رابطه آنها در حال سرد شدن است.
- توجه بیشتر به اختلافات
در روابطی که صمیمیت و عشق بر آنها حاکم است، زن و مرد اغلب صفات خوب و مثبت شخصیت هم را میبینند و همواره آنها را میستایند، اما زمانی که در گفت و گو و مشاجره های خود روی اختلافات و نقاط ضعف تاکید شد و شروع به سرزنش و انتقاد از همدیگر کردند، این خود موءید آن است که رابطه آنها با مشکل مواجه شده و خطر جدی زندگی مشترکشان را تهدید میکند.
- مرور نکردن خاطرات
گفت و گو درباره خاطرات و اینکه چه مسیری را با هم طی کرده اند تا به اینجا رسیده اند، نشاندهنده عشق و علاقه زن و شوهر به هم است. در همین راستا گاهی آلبوم عکسها را نگاه میکنند، فیلمها را مرور میکنند و درباره آنها صحبت میکنند. اگر این رفتارها کمرنگ شود و خاطرات و گذشته ها مورد بی مهری قرار گیرد، میتواند نشانه ای از کاهش میزان عشق و علاقه و محبت باشد.
- نداشتن سرگرمی مشترک
همه انسانها دارای شخصیت متفاوت در مقام مقایسه با یکدیگر هستند. زن و مرد هم با هم تفاوت دارند و به چیزهای مختلفی علاقه مندند، با این حال وجود تفریحات و سرگرمی های مشترک و کارهایی که باعث شود مدت زمانی را کنار هم سپری کنند به نزدیک شدن آنها به هم کمک میکند. میتوان با تغییر شرایط، سرگرمی ها را نیز تغییر داد و در این مسیر دوستان و آشنایان جدید هم پیدا کرد. عدم توجه به این مساله از سوی زن و مرد میتواند نشانه جدایی و فاصله افتادن میان آنها شود.
- عدم ارتباط نزدیک
ازدواج و زندگی مشترک نیازمند در کنار هم بودن و توجه به خواسته های همدیگر از سوی زن و شوهر است. دیر به خانه آمدن شوهر یا عدم توجه به همسر در خانه با مشغول نشان دادن خود، یا عدم آراستگی و آرایش مناسب زن برای شوهر، در رابطه آنها مشکل آفرین است و نمایانگر عدم ارتباط مطلوب میان آنهاست.
- راه های جلوگیری از طلاق عاطفی
درباره مشکلات به گفت و گو بپردازید. متاسفانه بسیاری از زوج ها میدانند که در رابطه خود با همسرشان دچار مشکل هستند، اما از صحبت درباره آن ترس داشته و خودداری میکنند؛ درحالی که باید بدانند این صحبت ها و گفت و گو ها میتواند از بسیاری مشکلات جلوگیری کند و سو تفاهم ها را مرتفع سازد. البته چگونگی طرح این مسائل خود بسیار مهم است. باید مراقب بود که انتقادها، جنبه توهین نداشته باشد و از هرگونه خشونت دوری شود، در غیر این صورت این گفت و گو میتواند مضر تر هم باشد.
در هنگام صحبت کردن باید نشان دهید که صحبت های همسر شما برای شما مهم است و شما به آنها توجه کافی دارید. در این صورت شما میتوانید با شنین حرفهایش، او را بهتر بشناسید و شناخت کافی به بهبود رابطه شما کمک خواهد کرد.
گاها زن و شوهر آنقدر خود را مشغول امور روزمره میدانند که تفریح و سرگرمی را فراموش میکنند، درحالی که باید بدانند که سرگرمی و تفریح با هم میتواند باعث شود ساعاتی را در کنار هم سپری کنید و به هم نزدیکتر شوید.
در این میان نباید کاربرد جملات و حرفهای محبت آمیز را از یاد ببرید. انسانها همگی نیازمند محبت هستند و زن و شوهر به دلیل ماهیت رابطه ای که دارند بیشتر به محبت همدیگر احتیاج دارند. بنابراین همیشه سعی کنید بی مورد انتقاد نکنید و دیگران را نرنجانید.
کلیدواژه ها : زندگی زیر یک سقف ، زن و شوهر ، زندگی ، ازدواج ، زندگی زیر یک سقف بدون ازدواج ، داستان زندگی زیر یک سقف ، روزانه هام از زندگی زیر یک سقف با همسرم