روانشناسی خجالت
آیا شما در كنار دیگران احساس آرامش نمیكنید؟ اگر پاسخ آری است؛ پس باید گفت این «دیگران» هستند كه شما را میترسانند. آیا ترس و هراس شما از دیگران طبیعی است؟ آیا این طبیعی است كه یك نگاه، یك لبخند یا یك حركت دیگران اغلب از سوی شما به بدترین شكل تعبیر و تفسیر شود؟ پاسخ من اینست كه: تا حدودی عادی است ...
علائم خجالت :
- - تنگی نفس یا منقبض شدن عضلات
- - لرزش لبها و دستها و پاها
- - خشك شدن بزاق در دهان
- - عرق كردن زیاد از حد
اثرات خجالت :
- - خجالت میتواند زندگی را متزلزل سازد و از رشد زندگی افراد جلوگیری میكند.
- - خجالت مانع از تجلیافكار عالیاست، و تلاش افرادی را كه میتوانند تا بالاترین مراتب اجتماعی صعود كنند بیاثر میسازد.
- - خجالت از پیشرفت افراد باهوش كه شایستگی مدیریت و رهبری را دارند جلوگیری میكند
- - كمرویی باعث میشود عقاید مطرح نشود.
- - كمرویی بسیاری از افراد را غمگین میكند. اینگونه افراد گرچه در تمام زندگی رویای معاش و دوست بودن با دیگران را میبینند، ولی با جدا كردن خود از جمع، رویای آنها شكل واقعی به خود نمیگیرد.
اثرات جسمی :
ترس مهمترین عامل در خجالت است. گاهی ترس خیلی شدید نیست و فقط یك نوع دلواپس ایجاد میكند. زمانی ترس آشكارتر شده و باعث انقباض در نای یا اطراف قلب میشود.
اشكال در سخن گفتن :
افراد كمرو به طور معمول از ناراحتی تنفسی رنج میبرند. این ناراحتی با انقباض قفسه سینه ایجاد میشود، در نتیجه كلمات بصورت ضعیف و بیمارگونه بهگوش میرسد.
انقباضهای عضلانی :
افراد خجالتی از انقباض عضلات رنج میبرند و این مانع از تحرك كافی در آنهاست. افزون بر این شخص خجالتی چون میداند یا اعتقاد دارد كه به او نگاه میكنند، پاهایش سفت و سخت شده و آنها را بهزحمت روی زمین میكشد، همچنین انگشتان او میلرزد.
خستگی :
یك شخص كمرو پس از هر بار احساس «ترس از حضور در جمع» دچار خستگی زیادی می شود كه ناشی از حالت كلی انقباض عضلانی است.
كسل شدن :
حقیقت اینست كه شخص كمرو غیر از چیزی كه او را میترساند، از همه چیز غافل است. میزان دقت و هوشیاریش كم می شود. و قدرت ادراك حسی او نیز همپای آن كاهش مییابد. به همین دلیل یك ناطق كمرو آنچه را كه درباره یك موضوع عنوان كرده است فراموش میكند.
اختلالهای عروقی :
انقباض و انبساط رگهای بدن باعث سرخی یا پریدگی رنگ چهره افراد كمروست و این خود یكی از دلایل ناراحتی آنهاست.
اختلال در غدههای ترشحكننده بدن :
با توقف ترشح بزاق؛ دهان و لبهای آدم خجالتی خشك میشوند و دستها و زیر بغل او فوقالعاده عرق میكند.
اثرات روانی :
احساس ترس و نگرانی :
بطور كلی یك شخص خجالتی فردی لایق و ارزنده است؛ و با ناامیدی احتیاج دارد كه دیگران قدر و ارزش او را بدانند. آدم خجالتی از شكست در اجتماع میترسد. او همیشه از اینكه دیگران او را حقیر بشمارند در هراس است.
شخص كمرو حتی زمانی كه مقاومت میكند و از فرار كردن دوری میجوید؛ اضطراب و دلهره وحشتناكی او را فرامیگیرد و بر او غلبه میكند.
معمای ذهنی :
اگر از یك شخص خجالتی حتی اگر باهوش هم باشد سوال شود ، خاموش میماند و چنان بهنظر برسد كه مات و مبهوت شده است. در شرایطی دیگر با صدای بلند میخندد اما جرأت گفتن حتی كلمهای ندارد. پس از این حالت شخص كمرو مغزش از كار میافتد.
بیشتر افراد خجالتی را میتوان در سه حالت زیر مشاهده كرد :
- - حساس: خیلی راحت آشفته می شود. شخصیت خیلی عاطفی دارد. بالاتر از همه، شخص حساس غیرفعال است.
- - عصبانی: خیلی بیثبات، بیاختیار، غیرقابل تغییر و عاطفی است. چنین فردی غیرفعال است.
- - شجاع و متهور: چنین شخصی تندخو، جاهطلب، خشن و غیرقابل انعطاف. برخلاف دو گروه پیشین فعال است.
افراد حساس، عصبانی و خجالتی را خطر «واخوردگی یا كنار گذاشته شدن»؛ و دوری گزیدن دیگران از آنها تهدید می كند. زیرا این باور را دارند كه در سلك شكستخوردگان اجتماع خواهند بود! به همین خاطر است كه شخص خجالتی از حضور در جمع دوری میگزیند. در حقیقت آنها خودشان پیشتر از آنكه دیگران آنها را كنار بگذارند، گوشهگیری كردهاند. اشتباه افراد خجالتی درست در همین نقطه است. چرا كه با ترس از شكست پیش از آنكه حركتی را شروع كنند شكست میخورند.
بررسی صفات دیگر افراد خجالتی :
شخص خجالتی بهخاطر داشتن احساس عاطفی تا حد زیادی تحتتاثیر حوادث است . او غیرفعال است، از اینرو بجای تلاش برای عمل یا عكسالعمل داشتن، هیجانهای خود را مخفی میدارد. بنابراین یك شخص كمرو وقتی وارد عمل می شود اغلب درمییابد كه مشكل او حل شده است.
- خجالتیها به جامعه باز میگردند
- اشخاص خجالتی از جامعه میترسند، با این حال به جامعه باز میگردند چون:
- - نیاز زیادی به محبت دیگران دارند.
- - همچنین نیاز دارند به دیگران محبت كنند.
شخص كمرو اغلب فعال نیست به این علت خیلی ناراحت است و ناشیانه عمل میكند. هنگام سخن گفتن تمام نشانههای تمایل به گریختن را از خود نمایان می سازند. شخص باید تسلط بر كلام و بیان آنها را بیاموزد و در حركات خود دقت كند.
بنابراین تكرار میكنم اجازه ندهید كه عواطف بر شما غلبه كنند.
شخص خجالتی آسیبپذیر است
فرد خجالتی بخاطر آسیبپذیر بودن هنگام حمله بیدفاع است و قادر به عكسالعمل سریع نیست. بخاطر غیرفعال بودن، فاقد هر نوع وسیله دفاعی است.
همیشه احساس میكند مورد تهدید است حتی زمانی كه كسی قصد سوئی نسبت به او دارد.
شخص خجالتیاز اینكه مركز توجه و علاقه باشد رنج میبرد. از سویی دیگر از بیتفاوتی متنفر است. در مجموع شخص خجالتی از سر و كار داشتن با دیگران خشنود نیست اما انتظار دارد كه دیگران در برخورد با او ادب و نزاكت را رعایت كنند.
شخص خجالتی همیشه در جمع مراقب است كه دیگران چه میگویند. او سادهترین تغییرات را در صدا، خنده و نگاه افراد بهخاطر میسپارد. این فرد تصور میكند با پنهان شدن در لاك دفاعیخود می تواند خود را حمایت كند، در حالیكه به این ترتیب فقط غذای فكری او تامین خواهد شد و بجای حمایت صدمه خواهد دید.
علائم و مظاهر خجالت :
ترس از حضور در جمع :
ترس از حضور در جمع را میتوان به عنوان حمله شدید خجالت تلقی كرد. حمله ترس از حضور در جمع را میتوان از راههای زیر برطرف كرد:
- - با شروع كاری این حمله نابود میشود یا شخص گرفتار حمله ناگهانی، كاری را كه شروع كرده است متوقف سازد.
- -ترس از حضور در جمع عموما دو نوع حالت روانی نیز در افراد ایجاد میكند:
- - شخص خجالتی آنچه را كه به هنگام ترس از حضور در جمع رخ داده است، اصلا بهیاد نمیآورد
- - هنگام ترس، او ناخودآگاه و خودكار عمل میكند
خجالت جنسی :
این نوع خجالت در جوانان رایج و عادی است. دوره بلوغ و نوجوانی باعث تحریك استعدادهای عاطفی است. كمرویی در دوره بلوغ بیشتر از دخترها در پسرها رایج است. ملاحظه می شود كه مقررات بیموردی بین پسران و دختران وجود دارد:
- - پسرها ناشیگری و بیتجربگی خود را بصورت رفتارهای مخالف با زنان بروز میدهند.
- - دخترها نیز خجالت خود را با رفتاری حاكی از تمسخر و ناز كردن پنهان میكنند.
- اگر حالت دوران جوانی و بلوغ طولانی شود چه اتفاقی رخ میدهد؟ در تمام مراحل زندگی فرد تاثیر خواهد گذاشت.
خجالت موقتی :
اگر شما خجالتی هستید، بهاین دلیل نیست كه با محیط سازگاریندارید. بلكه بطور یقین برای خود مانعی ایجاد كردهاید. برای در امان بودن از شر خجالت باید خیلی سریع خود را با تمام شرایط هماهنگ سازید. از بین رفتن خجالت موقت بستگی به عادت كردن شخصی با محیط دارد.
آیا خجالت یك بیماری است؟
بیتردید بله. خجالت به هر میزان كه باشد در اكثر موارد بیماری است. این حاالت، همچنین علامتی است برای بیماری روانی. فراموش نكنید كه خجالت واقعی اگر بهخاطر بیم از ناتوانی و سستی روانی باشد عذاب دائمی را بهدنبال خواهد داشت. افرادی كه بطور حقیقی خجالتی هستند مدام در حالت ترس زندگی می كنند. این ترسی مبهم است كه نمیتوان از آن رهایی یافت. از همین نوع ترس میتوان از دلواپسی و نگرانی نام برد.
كمرویی و شرم :
كمرویر و شرم دو عارضه مهم هستند كه شخص خجالتی را آزار می دهند. گاهی شرم ا سرخ شدن صورت ظاهر می شود و همیشه با سردگمی همراه است. اشخاص خجالتی اغلب درباره خود قضاوت میكنند. اهمیت زیادی برای دیگران قائل می شوند، دیگرانی كه عملا شایستگی آنرا ندارند.
شخص كمرو بهاین دلیل احساس شرمساری دارد كه خود را از دید دیگران بیارزش می داند.
روی دیگر سكه خجالت :
دسته بزرگی از افراد هستند كه بهنظر میرسند خجالت روی صورت آنها نقاب كشیده شده است. كسانی كه لاف میزنند، غوغا بپا میكنند تا بهاین ترتیب كمرویی خود را پنهان كنند.
معنای جبران چیست؟
وقتی انسانی مجبور شد حقارت را احساس كند. تلاش میكند بر خود مسلط شود. او انسانی است كه خواری دیده و سعی میكند كه دیگران را پست و خوار سازد. اما با عجله نباید داوریكرد، باید دریابیم كه تغییر در این موازنه مفید یا اینكه زیانآور بوده است.
جبران بیولوژیكی :
این تلافی یكی از وسایلی است كه بوسیله طبیعت برای درمان یك نقص سیستم بهكار میآید؛ همچنین میتواند تعادل عادی را برقرار سازد. اگر مردی یك پایش كوتاه است، بهشكلی كه باید به سوی دیگر بدنش متمایل شود ستون فقراتش با خم شدن میتواند آنرا جبران كند.
تعریف جبران با واژههای روانشناسی :
شخصی كه احساس حقارت میكند به هر دلیل به دو شكل واكنش نشان میدهد:
- 1- از هر چیزی كه او را بترساند، دوری خواهد گزید. این حالتی است كه آن را «كمبود جبران» میگویند.
- 2- او میتواند عكسالعمل مثبتی داشته باشد ولی در عمل زیادهروی می كند. همان حالتی كه فوق جبران نامیده میشود، البته این یك جریان دفاعی است.
در زندگی اجتماعی :
شخص خجالتی از دیگران میترسد و میتواند دیگران را بترساند. اعتمادبهنفس او یك نقاب است یك نقاب مقوایی نه آهنی! باطن او همچون ظاهرش استوار نیست. و به عبارت دیگر از درون حمایت نمیشود. شخص خجالتی و مغرور همواره نگران كنار رفتن نقاب از مقابل چهره خویش است. این ترس باعث تشدید دلهره است.
عاطفی كیست؟
همه هستند. در سرشت همه ما عاطفه وجود دارد و شدت و ضعف آن بطور قابل ملاحظهای به خصلتها و شرایط محیط بستگی دارد.
عاطفه چیست؟
عاطفه اصلیترین خصوصیت بشر است. این ویژگی انسان را به پذیرش پسندیدهها و گریز از ناپسندیدهها وامیدارد.
حد قابل قبولی كه همه باید به آن دست یابند
كمال مطلوب اینست كه بدون كمرویی یا تهاجم بتوانیم بر عواطف خود غلبه كنیم.
مغز :
منبع اصلی عاطفه، در مهمترین مركز عصبی بدن انسان یعنیمغز قرار دارد. مغز بعنوان مهمترین عضو بدن دو قسمت اصلی دارد: قسمت تحتانی و قسمت فوقانی
قسمت تحتانی: این قسمت ویژه عواطف، غرایز، عادات، خاطرات از یاد رفته و حالات انسان است.
قسمت فوقانی: این قسمت، لایه رویی و تیره مغز است كه آن را قشر مخچه مینامند. خودآگاهی و اراده بستگی به كاركرد منظم مخچه دارد.
این قسمتها از طریق كانالهای عصبی در ارتباط دائم هستند. ار قشر مخچهای ضعیف شود، قسمت تحتانیغلبه میكند و نتیجه آن: تشدید عاطفه، عصبانیت، هیجان و غیره میباشد. اثرات این عواطف بدون خواست شما آشكار میشوند. چرا كه دستگاه كنترل طبیعی شما (مخچه) ضعیف شده است. مغز شما نیز مانند دیگر اعضا بدن از مراقبت كافی باید برخوردار باشد.
آیا شما شدیدا عاطفی هستید؟
عاطفه عادیاست. اما چه وقت؟ هنگامیكه شدت و دوام آن، با شرایطی كه آن را ایجاد كرده است متناسب باشد.
عاطفه زیادی :
وقتی شخص عاطفی، احساسات عاطفی در درونش به غلیان میآیند؛ و روی ارگانیسم بدن او اثر میگذارند. با اختلال در كار مغز قشر مخچه نیز از وظیفه باز میماند. پس از آن تشنجهایی كه از ناحیه تحتانی مغز نشأت میگیرند، شروع میشوند. عوارض این حالت ترس از حضور در جمع افراد و هراس است و فرد خجالتیبرای رها شدن از چنگال ترس میگریزد. اما... ترسی كه وجودش را احاطه كرده بود، در ضمیر ناخودآگاه او جایگزین میشود. اگر این شخص بار دیگر به محل یاد شده باز گردد، این بار به خاطر وجود سابقه ذهنی بد، حالت بحرانی شدیدتر خواهد شد.
افراد فوق عاطفی دو صفت ویژه و مهم دارند كه عبارتند از:
حالت شك و تردید دائمی و نداشتن قاطعیت در تصمیمگیری
ترس :
بین ترس عادی و ترس ناشی از بیماریروانی تفاوت قائل شد. پس باید گفت ترس دو سطح دارد؛ یكی اضطراب و نگرانی و دیگری ترس به مفهوم واقعیكلمه.
اضطراب :
اضطراب یك حالت روانی است. شخصی كه دستخوش اضطراب است احساس می كند كه همیشه خطریاو را تهدید میكند. او غیر از بلای بزرگی كه احساس میكند او را تهدید میكند به چیز دیگری نمیاندیشد. بنابراین روز به روز افكارش پریشانتر میشود.
هنگامیكه اضطراب نفوذ كرد و جاگیر شد. در جسم انسان پدیدههایی ظاهر میشوند كه نشانههای ترس هستند:
- - تنگی نفس
- - نوسان شدید در ضربان قلب
- - انقباض عضلات
- همینطور شخصی كه دچار اضطراب یا ترس میشود، نمیتواند خود را با اجتماع پیرامونش هماهنگ سازد.